زندگینامه امام علی بن موسی الرضا (ع)
زندگى امام ابو الحسن على الرضا ابن موسى الکاظم ابن جعفر الصادق ابن محمد الباقر بن على بن حسین بن على بن ابى طالب علیهم السلام هشتمین امام از ائمه اهل بیت صلوات الله علیهم اجمعین
امام رضا (ع) در روز جمعه، یا پنجشنبه ۱۱ ذى حجه یا ذى قعده یا ربیع الاول سال ۱۵۳ یا ۱۴۸ هجرى در شهر مدینه پا به دنیا گذاشت. بنابراین تولد آن حضرت مصادف با سال وفات امام صادق (ع) بوده یا پنجسال پس از درگذشت آن حضرت رخ داده است. همچنین وفات آن حضرت در روز جمعه یا دوشنبه آخر صفر یا ۱۷ یا ۲۱ ماه مبارک رمضان یا ۱۸ جمادى الاولى یا ۲۳ ذى قعده یا آخر همین ماه در سال ۲۰۳ یا ۲۰۶ یا ۲۰۲ هجرى اتفاق افتاده است. شیخ صدوق در عیون اخبار الرضا گوید قول صحیح آن است که امام رضا (ع) در ۲۱ ماه رمضان، در روز جمعه سال ۲۰۳ هجرى درگذشته است. وفات آن حضرت در سال ۲۰۳ در طوس و در یکى از روستاهاى نوقان به نام سناآباد اتفاق افتاد.
با تاریخهاى مختلفى که نقل شد، عمر آن حضرت ۴۸ یا ۴۷ یا ۵۰ یا ۵۱ سال و ۴۹ یا ۷۹ روز یا ۹ ماه یا ۶ ماه و ۱۰ روز بوده است. اما برخى که سن آن حضرت را ۵۵ یا ۵۲ یا ۴۹ سال دانستهاند، سخنشان با هیچ یک از اقوال و روایات، منطبق نیست و ظاهرا تسامح آنان از اینجا نشات گرفته که سال ناقص را به عنوان یکسال کامل حساب کردهاند. از جمله این اقوال شگفت آور سخن شیخ صدوق در عیون اخبار الرضا است که گفته است: میلاد امام رضا (ع) در ۱۱ ربیع الاول سال ۱۵۳ و وفات وى در ۲۱ رمضان سال ۲۰۳ بوده و با این حساب آن حضرت ۴۹ سال و شش ماه در این جهان زیسته است. مطابق آنچه صدوق نقل کرده، عمر آن حضرت پنجاه سال و شش ماه و ده روز مىشود و منشا این اشتباه را باید عدم دقت در جمع و تفریق اعداد دانستشیخ مفید نیز مرتکب این اشتباه شده است و ما در حواشیهاى خود بر کتاب المجالس السنیه متذکر این خطا شدهایم.
بنابر گفته مولف مطالب السؤول، امام رضا (ع) ۲۴ سال و چند ماه و بنابر قول ابن خشاب ۲۴ سال و ۱۰ ماه از عمر خویش را با پدرش به سر برد. لکن مطابق آنچه گفته شد، عمر آن حضرت در روز وفات پدرش ۳۵ سال یا ۲۹ سال و دو ماه بوده و پس از درگذشت پدرش چنانکه در مطالب السؤول نیز آمده، ۲۵ سال زیسته است و نیز مطابق آنچه قبلا گفته شد آن حضرت پس از پدرش بیستسال در جهان زندگى کرد. چنانکه شیخ مفید نیز در ارشاد همین قول را گفته است. برخى نیز این مدت را بیستسال و دو ماه، یا یستسال و نه ماه، یا بیستسال و چهار ماه، یا بیست و یکسال و ۱۱ ماه، ذکر کردهاند که این مدت، روزگار امامت و خلافت آن حضرت به شمار است. در طول این مدت آن حضرت دنباله حکومت هارون رشید را که ده سال و بیست و پنج روز بود درک کرد. سپس امین از سلطنتخلع شد و عمویش ابراهیم بن مهدى براى مدت بیست و چهار روز به سلطنت نشست. آنگاه دوباره امین بر او خروج کرد و براى وى از مردم بیعت گرفته شد و یکسال و هفت ماه حکومت کرد ولى به دست طاهر بن حسین کشته شد. سپس عبد الله بن هارون، مامون، به خلافت تکیه زد و بیستسال حکومت کرد. امام رضا (ع) پس از گذشت پنجیا هشتسال از خلافت مامون به شهادت رسید.
مادر امام رضا (ع)
در مطالب السؤول گفته شده است که: مادر آن حضرت کنیزى بود. که خیزران مرسى نام داشت. برخى نام وى را شقراء نوبیه، ذکر کردهاند که اروى، اسم او و شقراء لقب وى بوده است.
طبرسى در اعلام الورى گوید: مادرش کنیزى بود به نام نجمه که به وى ام البنین مىگفتند. برخى نام مادر آن حضرت را سکن نوبیه و تکتم، نیز گفتهاند. حاکم ابو على گوید: از جمله شواهدى که دلالت دارد نام مادر امام رضا (ع) تکتم بود، سخن شاعرى است که در مدح آن حضرت فرموده است:
الا ان خیر الناس نفسا و والدا
و رهطا و اجدادا على المعظم (۱)
اتتنا به للعلم و الحلم ثامنا
اماما یودى حجة الله تکتم (۲)
ابو بکر گوید: عدهاى این شعر را به عموى ابو ابراهیم بن عباس منسوب ساختهاند و من آن را روایت نمىکنم و روایت و سماع این شعر براى من واقع نشده بنابراین نه آن را اثبات مىکنم و نه ابطال. وى همچنین گوید: تکتم از اسامى زنان عرب است و در اشعار بسیارى به کار رفته است. از جمله در این بیت:
«طاف الخیالان فزادا سقما
خیال تکنى و خیال تکتما»
فیروز آبادى نیز بر این اظهار نظر صحه گذارده و گفته است: تکنى و تکتم به صورت مجهول، هر یک از نامهاى زنان است.
کنیه امام رضا
کنیه آن حضرت را ابو الحسن و نیز ابو الحسن ثانى خواندهاند. ابو الفرج اصفهانى در مقاتل الطالبیین روایتى نقل کرده و مبنى بر آن که کنیه آن حضرت، ابو بکر بوده است. وى به سند خود از عیسى بن مهران از ابو صلت هروى نقل کرده است که گفت: روزى مامون از من پرسشى کرد. گفتم: ابو بکر در این باره چنین و چنان گفته است. مامون پرسید: کدام ابو بکر؟ابو بکر ما یا ابو بکر اهل سنت؟گفتم، ابو بکر ما. پس عیسى از ابو صلت پرسید: ابو بکر شما کیست؟پاسخ داد: على بن موسى الرضاست که بدین کنیه خوانده مىشود.
لقب آن حضرت
در کتاب مطالب السؤول در این باره آمده است: القاب آن حضرت عبارت است از رضا، صابر، رضى و وفى، که مشهورترین آنها رضاست. در فصول المهمة نیز مشابه این مطلب آمده با این تفاوت که در آنجا به جاى القاب رضى و وفى، زکى و ولى یاد شده است. در مناقب ابن شهر آشوب گفته شده است: احمد بزنطى گوید: بدان جهت آن حضرت را رضا نامیدند که او از خدا در آسمانش رضا بود و براى پیامبر و ائمه در زمین رضا بود. و نیز گفتهاند چون مخالف و موافق گرد آن حضرت بودند وى را رضا نامیدند. همچنین گفتهاند: چون مامون بدان حضرت، رضایت داد وى را رضا گفتند.
نقش انگشترى آن حضرت
در فصول المهمة گفته شده است: نقش انگشترى امام رضا (ع) «حسبى الله»بود و در کافى به سند خود از امام رضا (ع) نقل شده است که فرمود: نقش انگشترى من، «ما شاء الله لا قوة الا بالله»است. صدوق نیز در عیون گوید: نقش انگشترى آن حضرت«ولیى الله»بود.
فرزندان امام رضا (ع)
کمال الدین محمد بن طلحه در مطالب السؤول گوید: آن حضرت شش فرزند داشت. پنج پسر و یک دختر. نام فرزندان وى چنین است: محمد قانع، حسن، جعفر، ابراهیم، حسن و عایشه».
عبد العزیز بن اخضر جنابذى در معالم العتره و ابن خشاب در موالید اهل البیت و ابو نعیم در حلیة الاولیا نظیر همین سخن را گفتهاند. سبط بن جوزى در تذکرة الخواص گوید: فرزندان آن حضرت عبارت بودند از: محمد (امام نهم) ابو جعفر ثانى، جعفر، ابو محمد حسن، ابراهیم و یک دختر. شیخ مفید در ارشاد مىنویسد: امام رضا (ع) دنیا را بدرود گفت و سراغ نداریم که از وى فرزندى به جا مانده باشد جز همان پسرش که بعد از وى به امامت رسید. یعنى حضرت ابو جعفر محمد بن على (ع) .
ابن شهر آشوب در مناقب مىگوید: امام محمد بن على (ع) تنها فرزند اوست. طبرى در اعلام الورى نویسد: تنها فرزند رضا (ع) پسرش محمد بن على جواد بود لا غیر. در کتاب العدد القویة آمده است که امام رضا (ع) دو پسر داشت که نام آنها محمد و موسى بود و جز این دو فرزندى نداشت. همچنین در قرب الاسناد نقل شده است که بزنطى به حضرت رضا (ع) عرض کرد: من از چند سال پیش درباره جانشین شما پرسش مىکردم و شما هر بار پاسخ مىدادید پس از من پسرم جانشین من خواهد شد. اما اینک خداوند به شما دو پسر عطا کرده است پس کدامیک از پسرانتان جانشین شمایند؟
مجلسى نیز در بحار الانوار در باب خوشخویى حدیثى از عیون اخبار الرضا (ع) نقل کرده که در سند آن نام فاطمه دختر رضا آمده است.
احادیثی زیبا وناب از ایشان
1- بهترین و ارزنده ترین خصلت ها : انجام کارهای نیک، فریاد رسی بیچارگان و بر آوردن آرزوی آرزومندان است.
۲- از بخششی که زیان آن برای تو بیش از سودی است که به برادرانت میرسد خودداری کن.
۳- ایمان عبارت است از : اقرار به زبان ،شناخت با قلب و عمل نمودن با اعضاء و جوارح
۴- بالاترین درجه عقل خودشناسی است
۵- آن کس که برای رضای الله کسی را به برادری گزیند خانه ای را در بهشت بدست آورده است .
۶- بهترین ثروت شخص و برترین اندوخته اش صدقه است
۷- خوش خلقی دو گونه است : فطری و اختیاری ولی صاحب خلق خوش اختیاری برتر است
۸- شکیبایی بر بلا زیبا و پسندیده است ولی برتر از آن صبر در برابر محّرمات است
۹- سرآمد طاعت الله تعالی صبر و رضاست
۱۰- عبادت به زیادی نماز و روزه نیست بلکه به اندیشیدن در امر پروردگار متعال است
۱۱- با دوستان فروتن باش ، از دشمن احتیاط کن و با عموم مردم گشاده رو باش
۱۲- در شگفتم از آن کس که بردگان را با دارایی خود می خرد و آزاد میکند چگونه آزادگان را با اخلاق خوش خود نمی خرد .
۱۳- بی اعتنایی به دارایی مردم ، بهتر از بذل و بخشش است
۱۴- یاری کردن ناتوان ، بهتر از صدقه دادن است
۱۵- بهترین مال و ثروت آن است که وسیله حفظ آبروی انسان شود .
۱۶- برای کودک شیری بهتر از شیر مادرش نیست
۱۷- آن کس که خود را در معرض تهمت قرار دهد نباید کسی را که به او گمان بد برده است ملامت کند.
۱۸- کسی که بیدادگری پیشه کند ، از عقوبت ایمن نخواهد ماند .
۱۹- کسی که بخواهد بی نیازترین مردم باشد ، باید به آنچه نزد الله تعالی است اطمینان داشته باشد .
۲۰- آن که در راه حق صبر کند ، الله تعالی بهتر از آنچه در برابرش صبر کرده است بدو عوض خواهد داد .
پىنوشتها:
۱ – هان که از بهترین مردمان از نظر سرشت و پدر و خانواده و نیا، على (ع) بزرگ است.
۲ – تکتم او را براى ما به ارمغان آورد و او براى علم و حلم هشتمین امامى است که حجتخدا را ادا مىکند.
کتاب: سیره معصومان، ج ۵، ص ۱۴۱
نویسنده: سید محسن امین
ترجمه: على حجتى کرمانى
نظرات شما عزیزان: